اتفاق افتاده اما اتفاقی ناگوار
هر کجا رفتم شنیدم مرگ بر این روزگار
زندگی آرمانی هرچه بود از دست رفت
خسته ام دیگر بمانم بیش از این در انتظار
راه افتادیم تنها در کویری بی نشان
نیست در اطرافمان جز چیزهای ناگوار
ما پیاده می دویم اطرافمان جز خار نیست
آن طرف بر تخت رویاهای خود دنیا سوار
ما به فکر همدلی بودیم اما عده ای
آنچنان کردند تا دنیا کند از ما فرار
آن قدر عهد شما روی زمین دنباله داشت
تا بدم می آید از سیاره ی دنباله دار
این سفر آیا به آخر می رسد معلوم نیست
کاش از چرخش بماند چرخهای این قطار
نادر خراسانی